معنی (طب) ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای , ان مرده باشد، دچارانفارکتوس, معنی (طب) ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای پ ان مرده باشد، دچارانفارکتوس, معنی (zf) jاpdiاd li bc اec mrti ;cba omj bcc; fاtتiاd , اj kcbi fاab، b]اcاjtاclتms, معنی اصطلاح (طب) ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای , ان مرده باشد، دچارانفارکتوس, معادل (طب) ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای , ان مرده باشد، دچارانفارکتوس, (طب) ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای , ان مرده باشد، دچارانفارکتوس چی میشه؟, (طب) ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای , ان مرده باشد، دچارانفارکتوس یعنی چی؟, (طب) ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای , ان مرده باشد، دچارانفارکتوس synonym, (طب) ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای , ان مرده باشد، دچارانفارکتوس definition,